مصاحبه، تحلیلگر سیاسی: اروپا در دوگانگی وابستگی و استقلال از آمریکا است - مینی نت

برای سفر به تور اروپا با بهترین کارشناسان مشورت کرده و بهترین برنامه سفر را انتخاب کنید.

ریکاردو آلکارو پژوهشگر سیاسی و رئیس برنامه گلوبال اکتورز در اندیشکده امور بین الملل Istituto Affari Internazionali در مصاحبه با خبرنگاران درباره صحبت های اخیر امانوئل ماکرون درباره وضعیت اتحادیه اروپا و ناتو و نوع روابط اتحادیه اروپا و آمریکا ، به بیان دیدگاه های خود پرداخته است.

رئیس جمهوری فرانسه با اشاره به نابسامانی و ناهماهنگی های موجود در بطن سازمان پیمان آتلانتیک شمالی از آنچه وی مرگ مغزی ناتو خواند به شدت ابراز تاسف کرد. وی توضیح داد: آنچه ما اکنون در حال تجربه آن هستیم چیزی جز مرگ مغزی ناتو نیست.

در اینجا به متن این مصاحبه اشاره می کنیم:

خبرنگاران: امانوئل ماکرون رئیس جمهور فرانسه در سخنرانی اخیر خود در یک کنفرانس چشم انداز تیره ای را از آینده اروپا و احتمال محو شدن و نابودی آن ترسیم کرده است. سپس، ماکرون در مصاحبه با اکونومیست شرح داده است که سعی می کنم با واقعیت ها روبرو شوم. شخصا، تصور می کنم اروپا یک معجزه است. این قاره بزرگترین تمرکز جغرافیایی از تنوع فرهنگی را در اختیار دارد. این شرح می دهد که چرا اروپا تقریباً برای دو هزاره، تحت الشعاع جنگ های داخلی قرار گرفته است. آیا به این مساله اعتقاد دارید؟

آلکارو: اتحادیه اروپا یک نظام مبنی بر روابط بین کشورها است که به طور دلخواه از یک الگوی اساساً رقابتی به یک الگوی مبتنی بر همکاری بر اساس ارزش ها و معیارها قوانین و نهادهای مشترک، تغییر کرده است، اتحادیه اروپا قطعاً از نظر تاریخی یک معجزه به شمار می رود، پدیده ای که هیچ گونه سابقه ای نداشته است.

خبرنگاران: ماکرون در بخشی از مصاحبه به تغییر سیاست آمریکا در سالهای گذشته اشاره می نماید و می گوید: علاوه بر این، اروپا اساساً بر این مبنا ایجاد شده است که شریک کوچکی برای آمریکایی ها باشد. این مساله عامل اصلی طرح مارشال از همان ابتدا بوده است. و این روند از سوی آمریکا دنبال شده است و ایالات متحده به عنوان تضمین نماینده نهایی این سیستم و برقراری تعادل در ارزش ها بوده است، آن هم بر اساس حفاظت از صلح جهانی و مسلط بودن ارزش های غربی. یک هزینه برای این مساله وجود داشته که باید پرداخت گردد، که آن هزینه ناتو و حمایت از اتحادیه اروپا بوده است. ولی موضع آنها طی 10 سال گذشته تغییر کرده است و این تنها محدود به دولت ترامپ نبوده است. شما باید این مساله را درک کنید که در عمق سیاستگذاری آمریکا چه اتفاقاتی در حال رخ دادن است. این ایده ای است که باراک اوباما آن را بیان کرد: من یک رئیس جمهور صلح طلب هستم. نظر شما در این خصوص چیست؟

آلکارو: من با دیدگاه ماکرون موافق هستم که اروپای معاصر بر اساس این ساخته شده است که شریک کوچک آمریکا باشد. و من موافق این هستم که تعهد آمریکا به اروپا اکنون نسبت به گذشته شنماینده تر و نامطمئن تر شده است. ولی من متقاعد نشده ام که آمریکا بخواهد اروپا را رها کند زیرا آمریکا از وفاداری به کشورهای ثروتمند از جمله کشورهای اروپایی منافع زیادی را کسب می نماید ولی اکنون چشم انداز روابط دو جانبه دیگر تنها یک فرضیه آکادمیک نیست.

حتی اگر آمریکا به اروپا متعهد باشد، با این حال، رویکردش همچنان پر از دوگانگی خواهد بود زیرا ایالات متحده بین تمایل به یک اروپای وفادار و تمایل به اروپایی که قادر به ایفای نقش در امنیت بین المللی و ثبات مالی باشد، به شدت مردد است. جورج دبلیو بوش بیشتر به سوی گزینه نخست تمایل داشت. بر عکس، اوباما که خود را یک رئیس جمهور آرام می پنداشت، به دنبال برقراری رابطه ای با اتحادیه اروپا بود که بر اساس آن اروپا استقلال و خودمختاری بیشتری داشته باشد. به عبارت دیگر، اوباما مایل بود خودمختاری و استقلال بیشتری به اروپا بدهد زیرا متقاعد شده بود که یک اروپای مقتدر و مستحکم، حتی اگر مستقل تر و خودمختارتر از ایالات متحده باشد، بیشتر اوقات جبهه های مشترکی را با آمریکا ایجاد خواهد نمود که این مساله به هر ترتیبی به نفع آمریکا بود. متاسفانه اروپا آمادگی لازم را برای تبدیل شدن به شریکی که مورد نظر اوباما بود، نداشت. ترامپ یک دشمن جدی اتحادیه اروپا به شمار می رود و آن را یک رقیب تجاری و یک قدرت رقیب بالقوه می داند. روسای جمهور آینده باید تصمیم بگیرند که آیا خواهان یک اروپای ضعیف تر و وفادارتر هستند یا یک اروپای قوی تر ولی مستقل تر یا یک اروپای پراکنده و جدا جدا شده.

خبرنگاران: در بخش دیگری از مصاحبه، ماکرون درباره راهکارهای ایجاد حاکمیت اروپایی بحث کرده است و همین طور به مرگ مغزی ناتو اشاره کرده است. وی گفت: همه چیز در حال تغییر است. ما باید در این باره شرح دهیم. یک جریان فکری عمیقی وجود دارد که طی سال های 1990 تا 2000 ایجاد شده است حول ایده خاتمه تاریخ، گسترش نامحدود دموکراسی، پیروزی و تسلط غرب به عنوان یک نظام ارزشی جهانی. این یک واقعیت پذیرفته شده در آن موقع بود، یعنی تا دهه 2000 میلادی، زمانی که یک سری شوک نشان داد که واقعیت چیز دیگری است. بنابر این فکر می کنم نخستین کاری که باید انجام گردد این است که قدرت و حاکمیت خود را مجددا به دست بیاوریم. من به محض آنکه به قدرت رسیدم، مسائل دفاعی اروپا را در اولویت قرار دادم، آن هم در سطح اروپایی و در سطح آلمان و فرانسه. آیا می توانید درباره حاکمیت اروپایی و مرگ مغزی ناتو که از سوی ماکرون به آن اشاره شده است، شرح دهید؟

آلکارو: طبق گفته ماکرون، مرگ مغزی ناتو به این علت است که ناتو محل و مکانی برای این نبوده است که شرکای دو طرف اقیانوس اطلس بتوانند درباره منافع مشترک ، اهداف مشترک و راهبردهای مشترک بحث و مذاکره نمایند. ولی دیدگاه اصلی ماکرون این است که با رئیس جمهوری مثل ترامپ که ناتو را منسوخ شده می داند و معتقد است که این ائتلاف نظامی در حالت کما قرار گرفته است، آیا تحت رئیس جمهور بعدی آمریکا این سازمان می تواند بیدار شده و به هوشیاری برسد؟ صرفنظر از این مسأله، ماکرون به اروپایی ها هشدار می دهد که باید در اعمال قدرت و ایفای نقش ژئوپلیتیک جدی باشند، اگر می خواهند تحت فشار ناشی از تنش های آمریکا و روسیه قرار نگیرند. به منظور دستیابی به این هدف، اروپا باید از ابعاد بازار و تجارت خود به عنوان ابزارهای ژئوپلیتیک استفاده کند، کشورهای اروپایی باید دیپلماتیک تر هماهنگ باشند و در نهایت قابلیت های نظامی خود را توسعه دهند. این یک روند است که احتیاج به زمان دارد، به خصوص در بعد نظامی، ولی اگر اروپا می خواهد توانایی خود را برای ایجاد یک جبهه مستقل در عرصه اقدامات سیاست خارجی حفظ کند، باید این روند را انجام دهد.

خبرنگاران: ماکرون در سخنرانی در سازمان بین المللی کار در ماه ژوئن، نظام سرمایه داری را محکوم کرد و خواهان تقویت حمایت های اجتماعی در اقتصاد جهانی شد که گرفتار نابرابری شدید است. در این باره چه نظری دارید؟

آلکارو: تصور می کنم نیروهای بازار به قوانین بهتر ضد انحصاری، زیست محیطی و حفاظت از اطلاعات و داده ها و حامی حقوق کارگران احتیاج دارد. در این خصوص، می دانم نظریات ماکرون از کجا نشات گرفته است.