سرقت میلیاردی از خانه پدرشوهر ، وقتی می گویند راست را از بچه بشنو ، نوه 7 ساله مادر سارق را لو داد
به گزارش مینی نت، مردی که سارق از خانه اش سرقت میلیاردی نموده بود، گفت: نوه 7ساله ام با زبان بچگانه اش به من گفت که مادرش در این سرقت نقش دارد. نوه ام می گفت که صدای مکالمات تلفنی مادرش را شنیده و متوجه شده که او سارقان را به خانه من فرستاده است.
به گزارش خبرنگاران،همه چیز از روزی شروع شد که زن جوان شوهرش را در یک سانحه رانندگی از دست داد. او وقتی متوجه شد که پدر شوهرش حاضر نیست پولی از ارثیه به او بپردازد، تصمیم گرفت برای انتقام جویی دست به سرقت از خانه وی بزند اما باورش نمی شد که اسرار این سرقت میلیاردی خیلی زود فاش گردد.تحقیقات پلیس مرکز در این پرونده با شکایت مرد برج سازی که می گفت دزدان به خانه اش دستبرد زده اند، شروع شد. شاکی گفت: چند روز قبل به همراه پسر و همسرم به سفر رفتیم اما وقتی برگشتیم متوجه شدیم که یکی از اتاق ها کاملا به هم ریخته است. این درحالی بود که قفل ورودی در سالم بود. همان موقع متوجه شدم که در گاوصندوق باز است. من این گاوصندوق را داخل دیوار کار گذاشته بودم که کاملا مخفی بود اما سارقان آن را باز نموده و محتویات داخل آن را که دلار، طلا و سکه بود سرقت نموده بودند.
آنها علاوه بر این، تعدادی تابلوفرش نفیس که هرکدام ارزش میلیاردی داشت را به همراه تبلت و لپ تاپ های داخل خانه دزدیده بودند که ارزش اموال سرقت شده چندین میلیارد تومان بود. با شکایت مرد برج ساز، تیمی از ماموران آگاهی تهران به دستور بازپرس دادسرای وی ژه سرقت وارد عمل شدند و با حضور در محل سرقت در شمال تهران تحقیقات را شروع کردند. پس از آنالیز دوربین های مداربسته تعیین شد که دزدان، 2 مرد بودند که صورت خود را با نقاب پوشانده و کلاهی بر سرشان داشتند. دزدان نقابدار به راحتی و با در اختیار داشتن کلید وارد ساختمان شده و توانسته بودند نقشه سرقت را عملی نمایند. این در حالی بود که همه شواهد نشان می داد پشت پرده این سرقت فردی آشنا بوده که کلید خانه شاکی را در اختیار داشته و از محل مخفی شدن گاوصندوق نیز باخبر بوده است. در این شرایط ماموران تحقیقات خود را روی آشنایان مرد برج ساز متمرکز کردند اما سرنخی از سارقان به دست نیامد تا اینکه چندی بعد نوه 7ساله شاکی اسرار سرقت را فاش کرد.
مادرم گناهکار است
چند روز پس از این سرقت، شاکی راهی اداره پلیس شد و پرده از اسرار سرقت برداشت. او گفت: عروس من برای انتقام جویی، سارقان نقابدار را اجیر نموده است تا خانه مرا خالی نمایند. او گفت: چند روز قبل در جمع خانوادگی نشسته بودیم که صحبت از دستبرد دزدان به خانه من شد. اقوام و بستگانم می پرسیدند که آیا دزدان دستگیر شده اند یا نه. همان شب نوه هایم در خانه ام بودند که یکی از آنها مرا صدا زد. نوه 7ساله ام با زبان بچگانه اش به من گفت که مادرش در این سرقت نقش دارد. نوه ام می گفت که صدای مکالمات تلفنی مادرش را شنیده و متوجه شده که او دزدان را به خانه من فرستاده است. شاکی در ادامه گفت: هرچند گفته های نوه ام موجب حیرت من شد اما شکی ندارم که پشت پرده این سرقت کسی جز عروسم نیست. او بعد از مرگ پسرم اخلاق و رفتارش به شدت تغییر نموده بود و به نظر می رسید از ما کینه به دل دارد. با این اظهارات، ماموران عروس خانواده را دستگیر کردند و هرچند او در بازپرسی های اولیه ادعای بیگناهی می کرد اما وقتی شواهد را علیه خود دید لب به اعتراف گگردد و اسرار سرقت را فاش کرد. او گفت که برای انتقام جویی 2مجرم سابقه دار را اجیر نموده تا به خانه پدر شوهرش دستبرد بزند. با اطلاعاتی که او در اختیار تیم تحقیق قرار داد، 2سارق اجیر شده که مجرمانی سابقه دار در زمینه سرقت خانه بودند دستگیر شدند و با قرار قانونی هر سه مجرم در اختیار ماموران اداره آگاهی تهران قرار گرفتند.
به خاطر ارثیه
زن جوان متولد 1363 است و 2فرزند دارد. او می گوید برای انتقام از خانواده همسرش، نقشه دستبرد به خانه آنها را طراحی نموده است اما فکر نمی کرد دستش رو گردد.
چرا از خانواده همسرت کینه به دل داشتی و نقشه سرقت از خانه پدرشوهرت را طراحی کردی؟
آنها حق من و بچه هایم را ندادند و همین موجب شد تا آتش کینه در دلم روشن و روزبه روز شعله ورتر گردد.
بیشتر شرح بده؟
شوهرم چندین ماه قبل در جریان یک سانحه رانندگی جانش را از دست داد. مرگ ناگهانی شوهرم موجب شد تا به شدت دچار افسردگی شوم. از سوی دیگر 2فرزند هم داشتم که یکی از آنها دختری 7ساله و دیگری پسری 3ساله است. باید هم نقش مادر را برای شان بازی می کردم هم پدر اما خیلی شرایط سختی بود. خودم در یک شرکت خصوصی کار می کردم که درآمدم کفاف خرج و مخارج زندگی را نمی داد. پدرشوهرم گاهی به بچه ها یاری مالی می کرد اما آنطور که باید هوای مان را نداشت تا اینکه شنیدم یکی از ملک هایش را فروخته و پولش را بین برادرشوهرهایم تقسیم نموده است. او ارث و میراث شوهرم را نداد و به همین علت تصمیم گرفتم از راه قانونی پیش بروم. می خواستم از پدرشوهرم شکایت کنم اما وقتی بیشتر تحقیق کردم متوجه شدم که براساس قانون هیچ ارثی به شوهرم تعلق نمی گیرد چون او قبل از پدرش فوت شده بود. ظاهرا براساس قانون چنانچه فرزند زودتر از پدرش فوت گردد هیچ ارثی به او تعلق نمی گیرد. وقتی متوجه این قانون شدم خیلی به هم ریختم و تصمیم گرفتم هرطور شده از پدرشوهرم انتقام بگیرم اما نمی دانستم چه راهی را باید انتخاب کنم.
چه شد که سرقت را انتخاب کردی؟
یک شب که در جمع دوستانم حاضر شدم، وقتی آنها حال و احوالم را پرسیدند جریان را برای شان تعریف کردم. به آنها گفتم که می ترسم دیگر هیچ پولی از ارثیه پدرشوهرم به ما تعلق نگیرد. پدرشوهرم مرد خیلی پولداری است که در جریان رفت وآمد به خانه اش متوجه شدم که به تازگی دلار و طلا خریده است. آن شب یکی از دوستانم پیشنهاد داد تا برای انتقام، سارقی اجیر کنم تا به خانه پدرشوهرم دستبرد بزند. ابتدا ترسیدم که چنین ریسکی کنم اما وقتی بیشتر فکر کردم با خود گفتم این حق و سهم بچه هایم است. بنابراین به سراغ دوستم رفتم و او 2مجرم سابقه دار به من معرفی کرد. آنها حاضر شدند در ازای دستمزد به خانه پدرشوهرم بروند و دست به سرقت بزنند.
نقش تو در این ماجرا چه بود؟
من دسته کلید خانه پدرشوهرم را برداشتم و از روی آن ساختم. سپس آن را در اختیار دزدان سابقه دار قرار دادم و منتظر ماندم تا اینکه زمان سرقت رسید؛ شبی که خانواده شوهرم راهی سفر شدند و دزدان با کلید پا در آنجا گذاشتند من جای گاوصندوق و رمز آن را در اختیار سارقان قرار دادم و آنها با اطلاعاتی که داشتند سرقت را اجرا کردند.
منبع: روزنامه اعتماد
منبع: همشهری آنلاین